آدمهای عینکی دنیا رو از پشت چشم هایی میبینن که پشت ِیه ویترین ِاجباری گذاشتن ، شاید عادت کردن به چیز های اجباری یکم سخت باشه . ولی بلاخره آدم خودش رو با شرایطی که مناسب شه وفق میده ! آدم های عینکی چون از عینک زیاد استفاده میکنن براشون عادی میشه ، بعد از یه مدتی دیگه اون عینک ُروی صورت شون حس نمیکنن ، میشه جزئی از اعضای بدن ِشون ؛ تا وقتی که هست دیده نمیشه ، اما وقتی نباشه یه چیزی کمه ، یه مشکلی هست !
شاید داستان ما با آدم های این دور و بر هم ، همین باشه وقتی که هستن چون زیاد هستن (زیادی نه !) کمتر به چشم میان ! ولی همین که یه مدتی دور یا کمتر باشن ، نبودن ِشون با تمام وجود حس میشه !
بین آدم های دور و بر مون بگردیم ببینیم نبودن کدوم ها ناراحتی آوره ؛ قدر شون رو بیشتر بدونیم . بدونیم امکان داره یه روزی از هم جدا بشیم . اون روز خاطره ی بد از هم نداشته یا کمتر داشته باشیم . :)
* قسمتی از مثال ، از سریال ساختمان پزشکان !
+ ادامه داره .
درباره این سایت